ماژیننیوز_اگر در کشور ضربالمثلها (ایران عزیز خودمان) زندگی میکنید باید به این نکته مهم هم رسیده باشید که اکثریت ما بر پایه و اساس ضربالمثلها زندگی میکنیم.
گاهی اوقات یک ضربالمثل را بارها و بارها بر زبان میآوریم و آنرا سر لوحهی زندگی خود میکنیم، گاه برای توجیح کردن کارهای خود و گاه هم برای راهنمایی دیگران آنرا بهکار میگیریم.
در مجموع چون این حکایات از گذشته، حال چه ریشه در حقیقت و چه بر اساس داستان و قصه که باشند و از دیروز تا امروز نقل دهان هر کدام از ما بوده و هستند همچنان پایدار ماندهاند و گمان هم نمیکنم بهراحتی این عادت که میتوان آنرا یک شبه فرهنگ نامید از زندگی ما رخت بربندند هر چند بودنشان هم ضرر و زیانی در زندگی آدمی نداشته باشند حتا ممکن است در برخی موارد راهنمای بسیار مناسبی برای زیستن هر کدام از ما باشند.
اشتباه نکنید موضوع قابل پردازش ما تاریخ پیدایش و گسترش ضربالمثلها در جوامع مختلف ایرانی نیست بلکه میخواهیم یک ضربالمثل را چراغ راه نموده و تعریفی از آنرا در راستای زندگی کاری یا بهتر بگویم حرفهی خود و همکاران عزیز داشته باشیم.
شاید شما هم این ضربالمثل را شنیده باشید که یک سوزن به خودمان بزنیم یک جوالدوز به دیگران ریشه این ضربالمثل نمیدانم داستان باشد یا واقعیت، اما هر چه هست میتواند معانی و کنایههای بسیار خوبی برای زندگی انسان داشته باشد.
میرویم سر اصل مطلب…
حرفهی رسانه، شغلی بسیار سخت اما دلچسب و گیرا، گیرا از این لحاظ که با توجه به شرایط تقریبا نامناسب اقتصادی و از جانبی هم درآمد بسیار پایین این حرفه اما علاقه و دلبستگی بسیار زیادی را برای شخص خبرنگار بهدنبال دارد، شیرینی آن لحظه که با قلمت گرهای از زندگی یک خانواده باز میکنی یا نقش کلیدی برای قفلهای بسته پروژههای چندین و چند ساله شهر و دیارت ایفا میکنی، و این میشود همان صالحات و باقیات برای شخص خبرنگار و لبخندی که بر لبانت نقش میبندد.
بارها و بارها بر زبان آوردهایم که از لحاظ ظرفیت رسانهای به جرات میتوان گفت که استان لرستان سرشاز از خوشنویسان و خوش تصویربردارانی است که هر کدام به نحوی در راستای اعتلای لرستان قدم برداشتهاند اما متاسفانه وضعیت لرستان، این استان پرظرفیت که جای جایش سرشار از پتانسیلهای ارزشمند است همچنان درگرو وعده و وعیدها باقیمانده است.
این سرنوشت فلاکتبار چندین دلیل و برهان دارد؛
در گام نخست اینکه استان لرستان اسیرکمکاری مدیرانی شده که متاسفانه برخی از آنها سالهای سال است بر مسندی تکیه زدند که از طریق سیاست و سیاست بازی به آن رسیدهاند و دانشی در ارتباط با مسئولیتشان ندارند در این رابطه باید بپذیریم خبرنگاران البته آنهایی که وابسته نیستند باید مشکل را از طریق رسانههای در دست خود مطرح، پیگیری و مرتفع مینمودند که متاسفانه آنچه از ظاهر قضیه پیداست تلاش دوستان به حد کافی نبوده است، البته در نگاه روبرو هم باید این نکته را در نظر داشت که ممکن است تلاش سیاسیون در این رابطه بیشتر بوده است یا به اصطلاح عام، برش بیشتری برای حفظ مسند داشتهاند که نتیجهاش چیزی است که امروزها شاهد آن هستیم.
در گام دوم، بسیاری از آنهایی که خود را خبرنگار مینامند اما در واقع، سپر دفاعی مدیران کمکار میشوند، خبرنگاری که از سر دلسوزی مدیری را نقد میکند نه از طریق روابطعمومی آن دستگاه بلکه از طریق همان شخص که فقط لقب خبرنگار را یدک میکشد پیش روی خبرنگاران منتقد میایستد در یک واکاوی ساده و بدون تحقیق میتوان به این نتیجه رسید که منافع فردی بر منافع مردمی غلبه کرده است.
در گام سوم، نگاهی بر فعالیت خبرنگاران در فضای مجازی داریم، فضایی که میتوانیم به وسیله سرعت انتشار بالای آن بهترین استفادهها را برای انتشار، انتقاد و البته فعالیت یک مدیر را از آن داشته باشیم، متاسفانه مکان بسیار مناسبی برای چاپلوسیهای برخی از خبرنگارنماها از مدیران رسانهگریز و کار نابلد شده است.
مدیری که نمیتواند تعامل با رسانهها را در حد مطلوب داشته باشد(هیچ نشست خبری نفع شخصی برای خبرنگار ندارد) به فضای مجازی پناه میبرد چند پاراگراف تعریف و تمجید که متاسفانه از طریق برخی از همکاران صورت میگیرد و آن مطلب اسیر دست همان افراد خبرنگارنما میشود که گاها زحمت خواندن مطالب منتشر شده را هم نمیکشند.
وجود برخی از این دوستان بهترین برهان برای ضربه زدن به جایگاه خبرنگاران موجه و مطالبات استان است که در گام بعدی ضرر و زیانی جز تخریب چهره خبرنگار در جامعه و بهدنبال آن عقب افتادگی استان را ندارد.
از نگاهی دیگر که متاسفانه حقیقتی بسیار تلختر از موارد گفته شده است خرید و فروش مجوز به برخی از کارمندان دستگاههای اداریست.
شما تصور کنید یک سازمان از کارمندان زیر مجموعه خود صاحب یک نشریه شده و زین پس علاوه بر آگهیهایی که میتواند از طریق ارشاد در اختیار رسانههای معتبر و شناسهدار قرار گیرد به دست همان کارمند میرسد بدتر از این شرایط، اضافه شدن کارمندی است که بدون داشتن سواد رسانهای و البته شناخت کافی از رسالت و شخصیت خبرنگار خود را خبرنگار نامیده و در بسیاری از جلسات رسمی و اداری حضور پیدا میکند و نتیجهاش جز عقبافتادگی و عدم مطالبهگری و همچنین پایین آمدن وجهه خبرنگار(از لحاظ مطالبهگری) نیست.
در ارتباط با خرید و فروش و البته کرایه مجوزهای رسانهای که متاسفانه امروز از طریق برخی از همکاران رسانهای انجام میگیرد گفت و گویی کوتاه با مدیر عامل خانه مطبوعات و رسانههای استان لرستان داشتیم
سید احمد موسوی در آغاز سخنان خود گفت: خرید و فروش مجوزهای رسانهای کار کاملا غیر قانونیست و هیچ مرجعی از وزارت ارشاد این کار را نمیپذیرد.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه اگر چنین مواردی را ببینیم حتما برخورد قانونی را اعمال میکنیم، ادامه داد: تهیه بانک اطلاعاتی خبرنگاران، ورود و برخورد با اشخاصی که از طریق معامله صاحب مجوز رسانهای شدهاند از برنامههای در پیش روی خانه مطبوعات و خبرگزاریهای استان لرستان است.
موسوی در ادامه سخنان خود تصریح کرد: ضرر و زیان رهن و خرید و فروش مجوزهای رسانهای به خبرنگاران واقعی میرسد، کسی که به سمت اینگونه حرکات میرود یقینا منافع شخصی خود را در اولویت قرار میدهد.
وی، ادامه داد: تولید محتوای یک نشریه مشخص میکند که مدیر مسئول و سردبیر نسبت به رسالت خود دغدغهمند هستند یا صرفا بهدنبال منافع ریالی و صرفه اقتصادیش است.
کلام پایانی؛
مسئولین اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در این رابطه باید تدابیری برای این بحران که نتیجهاش جر فلاکت استان نیست داشته باشند و البته خبرنگاران هم باید همکاری لازم را با همدیگر داشته باشیم.
ما باید یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوالدوز به دیگران بلکه شاید در سالهای آتی با همت همدیگر شاهد پیشرفت و توسعه در استان لرستان و شهر و دیار خود که حقی بسیار به مراتب بالاتر از دیگر استانها در کشور را دارد، داشته باشیم.
به امید آنروز…
نصراله صیاد بیرانوند.
انتهایپیام/
ثبت دیدگاه