ماژیننیوز؛ علی کاکولوند کارشناس ارشد علوم سیاسی روابط بینالملل در یادداشتی نوشت؛ مدیریت در رفتار سازمانی حائز اهمیت است، رفتارهای غلط یا درست همیشه واکنشی از جانب دیگران را در پی دارد که قاعدتا تاثیری در نحوه قضاوت توسط این اشخاص هم صورت میگیرد.
اما پرنقشترین کسی که فرهنگ اداری را در بین کارکنان سوق میدهد مدیریت آن مجموعه است.
چنانچه مدیریت رفتارها و ناهنجاریهای کلی سازمان را کنترل و به موقع واکنشهای مثبتی نشان دهد اثربخشی زیادی در بازدهی کاری خواهد داشت.
اما از جانبی، قدرت، فرآیندها و نقشهایی که کارکنان در سازمان قرار است ایفا کنند را نیز باید مدیریت شوند.
چه بسا بسیاری از پُست و مقامهایی که توسط مدیریت گمارده میشود از روی احساسات یا سفارشی باشد و این عمل چیزی جز نابودی و یا مرگ تدریجی نیروها در زمره اهداف سازمان یا نهاد دولتی و غیردولتی را ندارد.
یک سازمان یا نهاد دولتی و غیردولتی باید رفتار مشارکتی در بین کارکنان خود انجام دهد.
بهرهوری یک نیاز کلی سازمانیست
فرهنگ سازمانی و بهرهوری نیروی انسانی از جمله موضوعاتی هستند که همواره مورد توجه بسیاری از صاحبنظران علوم رفتاری و مدیریت بوده است.
یکی از راهبردهای اصلی و اساسی در سازمانهای امروزی شناخت و ایجاد فرهنگ سازمانی مطلوب در سازمان بهمنظور هدایت رفتار نیروی انسانی است.
اما باید بدانیم که از فرهنگ سازمانی تعاریف متعددی به عمل آمده و هر یک از اندیشمندان مدیریت و علوم رفتاری تعریفی خاص را از آن ارائه نمودهاند.
در اینجا به چند نمونه اشاره خواهیم کرد:
فرهنگ سازمانی، مجموعهای از ارزشها و هنجارها است، که مرز میان پسندها و ناپسندها را مشخص میکند.
فرهنگ سازمانی هر سازمانی را از سایر سازمانها متمایز میسازد.
فرهنگ سازمانی به عنوان اعتقادات و ارزشهای مشترکیست که توسط اعضای سازمان پذیرفته شده و به آن پایبند هستند.
فرهنگ سازمانی به عنوان یکی از ویژگیهای بنیادین هر سازمانی شناخته میشود و به مجموعهای از فرضیات بنیادین که از گذشته در سازمان وجود داشته و به عنوان فرضیات معتبر در سازمان پذیرفته شدهاند، اشاره دارد.
چگونگی مشارکت و درگیری افراد در فعالیتهای سازمانی
سازمانهای اثر بخش کارکنانشان را توانمند و متعهد پرورش میدهند.
این سازمانها بسیار گروهمحور بوده و به توسعه قابلیتهای نیروی انسانی در کلیه سطوح اعتقاد دارند،
بنابراین اعضای سازمان به کار خود تعهد داشته و احساس مالکیت بسیار زیادی دارند.
یک مدیر توانمند کارکنان را بر اساس شاخصهای توانمندی مهرهچینی میکند، افراد یا همان کارکنان نیز در کلیه سطوح سازمان احساس میکند که در فرآیند تصمیمگیری مشارکت داشته و به طور مستقیم در هدفگذاری سازمان تأثیر گذارند، این ویژگی منجر به مشارکت غیررسمی و داوطلبانه کارکنان در امور سازمان شده و به اهداف عالیه میرسند.
شاخصهای اندازهگیری شخصیتشناسی و رفتارگرایی کارکنان:
ثبات و سازگاری
سازمانها زمانی که به خوبی منسجم شده باشند و دارای ثبات باشند باعث ایجاد توافق و هماهنگی بین اعضای سازمان شده و اثربخشتر خواهند بود.
اهداف تعیین شده برای کارکنان
سازمانهای موفق اهداف و رهنمودهای واضح و شفاهی دارند که اهداف استراتژیک و کوتاه مدت سازمان را مشخص ساخته و بیانگر بینش و مسیریست که سازمان در آینده به سمت آن حرکت خواهد کرد، مانند سند آمایش یا سند توسعه
در سازمانهای موفق فعالیتها و اقدامات و اعضای آن به صورت مناسبی عاری از احساسی و سفارشی تعریف و تعیین میشوند که این مسئله باعث میشود تا سازمان رفتار موجود اعضای خود را شکل داده و به آنچه مورد هدف است به دست بیاید.
تشویق کار تیمی
سازمان یا نهاد دولتی و غیردولتی همیشه باید در چارچوب مقررات و ضوابط خود کارکنان را برای ایجاد و خلق یک کار و فرآیند مفید سازمانی مورد تشویق و تحسین قرار دهند تا هم در بین سایرین باعث ایجاد یک رقابت سالم شود و هم انگیزه را به بالاترین حد خود ببرد.
برگزاری دورههای آموزشی
برگزاری دورههای آموزشی برای کارکنان مخصوصا کارکنان بدو ورود به دستگاه یا سازمان، باعث آگاهی ثمربخش و آمادگی کارکنان برای پیروی از اهداف میشود.
دورههای آموزشی در واقع آگاه کردن کارکنان برای خدمترسانی به مردم و نحوه برخورد شایستهای با اربابرجوع و سایر کارمندان است.
ارزیابی کارکنان
عملکرد اعضای سازمان و نتیجه کاری حاصل از آن یکی از مهمترین دستاوردها و اهداف سازمانها برای بهبود و ارتقا آن به جهت پیشرفت سازمانی و شرکت در شرایط مشخص کاری است که عوامل بسیاری چون سبکهای مدیریتی و فرهنگ سازمانی بر آن اثر و از آن تاثیر میپذیرند.
یک سازمان یا نهاد غیردولتی در طول سال باید کارکنان را بر اساس شاخصها و معیارهای از قبل طراحی شده مورد اریابی قرار دهد.
نتیجه حاصله را مورد بررسی و نقد قرار داده و بر همین اساس نقصانیها را رفع و نقات قوت را علاوه بر تقویت حمایت نیز داشته باشد.
نتیجهگیری
امروزه، اغلب دولتها، روشهای نوین را در بخشهای مختلف نظام اداری جستوجو میکنند.
فرهنگ سازمانی میتواند مهمترین نقش را داشته باشد، و برای ارتقای وضعیت موجود پیشنهاد میشود پستهای مدیریتی بر اساس شایسته سالاری صورت گیرد.
کارکنان موفق و پرتلاش مورد تشویق قرار گیرند و کارکنان کم بازده و کمکار را با بررسی علل چگونگی وضع موجود، سعی در رفع آن باشند.
همواره در طول سال باید کارکنان مورد ارزیابی بر اساس معیارهای خاص سازمانی مورد ارزیابی قرار گیرند.
برگزاری دورههای آموزشی مناسب برای ایجاد فرهنگ تبادل کاری همیشه در دستور کار قرار گیرد.
یک مدیر موفق سازمان و نهاد تحت کنترل خود را به محیطی امن و آرام تبدیل میکند و یک کارمند موفق نیز علاوه بر تعهد کاری از تعهد اخلاقی نیز باید برخوردار بوده و پیوسته به مسیر و اهداف بلند بالای سازمان خود فکر نماید.
پایان/
ثبت دیدگاه