به گزارش ماژیننیوز، مدیرکل منابعطبیعی لرستان اظهار کرد: فصل گرما امسال زودتر آغاز و از اوایل خرداد پوشش گیاهی استان که به دلیل بارشهای مطلوب متراکم و مطلوب بود، خشک شد به همین دلیل ۷۳.۵ هکتار جنگل و مرتع استان از ابتدای امسال تاکنون طعمه حریق شده که عامل تمام این آتشسوزیها انسانی بوده است.
به گفته حسین میرزایی طی این مدت ۱۴ فقره حریق در ۴۰ هکتار جنگل و ۳۳.۵ هکتار مراتع لرستان گزارش شد که بیشترین سطح در شهرستان چگنی بود و عامل این آتشسوزیها بی توجهی، بی دقتی و عدم احساس مسوولیت افراد بوده که منجر به هدررفت سرمایههای ملی شده است.
به گفته میرزایی پسچر مزارع یکی از عوامل اصلی در بروز این آتش سوزیهاست که کشاورزان باید در این راستا آگاهی داشته و بدون توجه به هشدارها و نکات ایمنی، موجب آتش سوزی و هدررفت سرمایههای ملی نشوند.
هرچند پسچر مزارع و بی توجهی گردشگران موجب برخی آتش سوزیها میشود اما وقتی آمار خسارت طی حدود یک هفته از ۷۳ به بیش از هزار و ۲۰۰ هکتار میرسد، بیشک ضرورت توجه افراد مختلف برای نگهداشت این سرمایهها دوچندان خواهد شد.
افرادیکه به هر دلیلی اختلافاتی همچون تداخل اراضی را دست مایه تلافی قرار داده و عرصههای ملی را به آتش میکشند، آنهایی که موجب میشوند نیروهای اطفای حریق و مردمی ساعتها بلکه روزها و شبها با آتش که در حُرم آن گرمای طاقتفرسای تابستان هم چند برابر میشود جدال کنند، باید بنا بر قانون به سختترین مجازاتها تنبیه شوند.
سرمایه و عرصههای ملی متعلق به فرد یا افراد خاصی نیست که بخواهند خودسرانه و خودخواهانه زمین را برای طمع بیشتر به آتش بکشند بلکه سال بعد اراضی کشاورزی بیشتر در اختیار داشته باشند.
در حالیکه مجموع آتشسوزی جنگل و مراتع لرستان طی سال گذشته حدود یکهزار و ۲۰۰ هکتار بود، اما در یک هفته گذشته، بیش از این سطح اراضی ملی زاگرس در آتش بی توجهی، خودخواهی و صد البته ناآگاهی عدهای هرچند کم، سوخته و به باد رفته است.
بیشترین جنگلهای ناحیه زاگرس در لرستان قرار گرفته به نحوی که از مجموع ۶ میلیون هکتار شناسایی شده، یک میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار در لرستان وجود دارد و با توجه به وجود ۹۰۰ هزار هکتار مرتع، این سطح از آتش سوزیها، سینه زاگرس را تنگ و تنفس زمین را سخت کرده است.
شعلههای آتشی که از روی عمد و در پس آن به دلیل ناآگاهی این افراد به جان زمین زاگرس افتاده است ، به هر حال با زحمت و رنج بسیار خاموش میشود، اما زخم این نوع طرز تفکر و بی خیالی و بی مسوولیتی نسبت به طبیعت و موهبتهای الهی بر چهره فرهنگ و محیط زیست مینشیند ، بنابراین آگاه سازی اقشار مختلف نسبت به ارزش طلایی زاگرس، اهمیت بسیاری دارد که در این راه باید فرهنگ سازی کرد.
چقدر سخت و دردناک است عدهای بطور دقیق میدانند در حال چه کاری هستند، گمان میکنند باید برای تلافی کردن اختلافات طایفهای، زغالگیری یا زهر چشم گرفتن از منابع طبیعی برای چرای دام و دهها مورد دیگر، نفس زمین را به شماره بیندازند و به راحتی این اقدام را انجام میدهند.
آتش شعله میگیرد و در پس دهها ساعت سوختن، رخت سیاه اراضی بر تن و جانشان رخنه میکند، بلوطها که اصالت زاگرس لرستان هستند طعمه آتش میشوند، چرا زمین که زمانی حکم عزیزترینها را برای مردم این دیار داشت و مانند فرزند عزیزی از آن نگهداری میکردند امروز به محل آتش افروزی عده ای تبدیل شده است؟
حالا زمستان سرد هزار و ۳۰۰ هکتار جنگل و مرتع لرستان در گرمای طاقت فرسای تابستان، میان شعلههای وحشی آتش و حلقههای سیاه دود فرا رسیده است، حسرت بر دل زاگرس مینشیند و زمین در مرثیهای دیگر شریک میشود.
انگار باد و آتش هم دست به دست هم دادهاند تا جنگل های بلوط را ببلعند، مراتع پشت سر هم در آتش میسوزد، بلوطهای جوان و کهن در آتش مچاله میشوند، سنجابها و لاک پشتها از حُرم آتش در امان نیستند و انگار این فاجعهای که ما انسانها به پا کرده ایم سر تمام شدن ندارد.
حالا دیگر زمین نای نفس کشیدن ندارد، ریه های زاگرس پر از دود و قلب بلوطستان مملو از درد است، صدای ناله زمین با مویه زنان در هم می آمیزد، داغ نشسته بر قلب آتش گرفته بلوطستان بیشتر میشود و پاسخی برای کودکانمان نداریم که با سرمایه آینده آینده چه کردهایم!
در حالیکه آدمهای خوب همچنان هستند و عدهای شبانه روز در کنار زاگرس ایستادهاند تا آتش را خاموش و داغ دلش را خنک کنند، زمین همچنان سوگوار است و برای مرگ “تعهد” آدمها مرثیه سرایی می کند، انسان هایی که خواسته یا از سر ندانم کاری آتش به دامانش می اندازند و روزگار آیندگان را سیاه می کنند، پس چر مزارع را آتش می زنند، تلافی جویانه به صورت عرصههای ملی چنگ می اندازند، اختلافات طایفه ای را به زمین ها می کشانند، “ته مانده” تفریحشان را در جنگل جا می گذارند و همین کافیست تا تلاقی خورشید با تکه شیشه ای، یا پیوند باد با آتشی نیمه جان، بلوطستان و هر آنچه را در زمین زاگرس است به خاک سیاه بنشاند.
هنور تابستان نیامده، دل جنگل به درد آمده و نفس درختان تنگ است، آتش و تبر در قلمرو آنها فرمانروایی می کند، دود ندانم کاری آدم ها به چشم درخت می رود و سیاهی زغالهای بلوط، زندگی نباتی این ستبرهای سرسبز را احاطه کرده است، غافل از اینکه همین درختان هستند که جور کم آبی را به دوش می کشند، گرد و غبار ناشی از کم کاری های دهه ها را به جان می خرند و هوای پاک را به آسمان آبی هدیه می کنند.
ثبت دیدگاه